مصطفی خرمی آب، بحران، كشاورزی، صنعت، محیط‌زیست، حق آب، خوزستان، سیستان و بلوچستان و سوءمدیریت از جمله واژگانی هستند كه این روزها در فضای مجازی و حقیقی بازنشر شده‌اند و پای مطالبه‌گران آب را به خیابان‌ها و كوچه‌های استان خوزستان باز كرد و در ادامه باعث شد تا اقشار مختلف اجتماعی هر كسی با شیوه خود به این مساله واكنش نشان دهند و حمایت خود را از مردم خوزستان اعلام كنند. برخی سعی كردند با تانكرهای آبرسان یا تشكیل كمپین‌های مختلف در ارسال آب‌معدنی به این مناطق كمك كنند، ولی به راستی مساله به همین راحتی قابل حل است؟ جلگه خوزستان پاره تن ایران به دلیل خاك حاصلخیز و آب فراوان از دیرباز تاكنون محل تشكیل تمدن‌ها و تجمعات انسانی بسیاری بوده است كه آثار تاریخی جامانده از دوران باستان تا دوران اسلامی و معاصر گواه این مدعاست و كمتر كسی است كه از رابطه آب و آبادانی اطلاعی نداشته باشد. پایین آمدن سطح آب دریاچه ارومیه در سال‌های گذشته، در خطر نابودی قرار گرفتن جنگل‌های هیركانی كاهش حقابه هیرمند و هامون، برداشت بی‌رویه از منابع آب‌های زیرزمینی و فرونشست زمین، آلودگی هوا در كلانشهرها و... خبرهایی هستند كه در بازه‌های زمانی مختلف از گوشه و كنار ایران به گوش می‌رسد و امروز سخن از خشك شدن تالاب‌ها و رودخانه‌های استان خوزستان و حركت‌های اعتراضی این مردم است. از قدیم گفته‌اند آب مایه حیات است و هر انسانی زندگی‌اش مورد تهدید واقع شود دست به هر كاری می‌زند. بحران امروز بیش از آنكه نتیجه تغییرات آب و هوایی باشد نتیجه انباشت ناكارآمدی، سوءمدیریت و نادیده گرفتن اولویت‌ها و مزیت‌های نسبی مناطق در حوزه مدیریت منابع آب و در یك كلام عدم برنامه‌ریزی متناسب برای رسیدن به توسعه پایدار بوده است. همچنین احداث بی‌رویه و غیراصولی سدهای مختلف كه نمونه بارز آن «سد گتوند» در همین استان است و در كنار آن برنامه‌های بلندپروازانه سد‌سازی در كشورهایی همچون تركیه و افغانستان، دشواری شرایط را برای ایران مضاعف كرده است كه می‌طلبد با اصلاح برخی رویه‌های حكمرانی و در پیش گرفتن دیپلماسی توسعه، رفاه پایدار را برای این مردمان به ارمغان بیاورد. بحران امروز زیست بوم ایران مانند استخوان لای زخمی است كه روز به روز وضعیت محیط‌زیست و منابع طبیعی را وخیم‌تر می‌كند و اگر ترمیم این زخم كهنه امروز آغاز شود بهتر از فرداست و در صورتی كه این روند ادامه داشته باشد باید به زودی در مناطق مختلف كشور شاهد بروز بحران زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی متعددی باشیم. یك پیشنهاد: براساس نتایج به دست آمده از برخی پژوهش‌های صورت گرفته ٧٠درصد آب در بخش‌های كشاورزی، ٢٠درصد در بخش صنعت و مابقی در بخش‌های عمومی مصرف می‌شود كه در اینجا بخش كشاورزی ما بنا به برخی توجیهات و ارزان بودن آب، مزیت‌ها و كمبودهای نسبی را نادیده می‌گیرد و با بهره‌وری بسیار پایین بخش قابل توجهی از منابع آب را هدر می‌دهد. به همین منظور ضرورت دارد دولت براساس میزان دسترسی به منابع و درنظر گرفتن مزیت‌ها و محدودیت نسبی، مناطق را به بخش‌های مختلف تقسیم كند و از طریق آموزش‌های نوین برای نوسازی شبكه‌های آبیاری و تغییر الگوی كشت متناسب با اقلیم منطقه و اجرای برخی طرح‌های حمایتی از هدر رفت بیشتر آب جلوگیری كند. به‌طور مثال بخش‌هایی از مناطق كم‌آب كشور «هندوانه» كه هر كیلوگرم آن حدود 400 لیتر آب مصرف می‌كند را با هدف صادرات كشت ‌می كند كه در یك نگاه می‌توان آن را فاجعه دانست. یا در گذشته بخش صنعت ما به بهانه ایجاد اشتغال و امنیت، صنایع آب‌بری چون فولاد و محصولات شیمیایی را در استان‌های كم‌آب كویری مستقر كرده است. در جایی كه مناسب‌ترین محل برای استقرار این‌گونه صنایع در شهرهای ساحلی كشور هستند. سخن پایانی: همان‌طور كه در سطرهای پیشین گفته شد مشكلات امروز زیست محیطی ما ناشی از سوءتدبیر، زیاده‌خواهی و نبود یك برنامه توسعه‌گراست ولی همیشه گفته‌اند از هر جا جلوی ضرر را بگیرید منفعت است. در همین راستا اگر این موضوع جدی گرفته نشود و جلوی خسارت بیشتر گرفته نشود، درگیری و نزاع‌های داخلی و خارجی و مهاجرت سیل‌آسا كمترین آسیبی خواهد بود كه مردم ناچارا باید با آن روبه‌رو شوند.